مولود کعبه عشق در کعبه به پا گشت ، خدا می داندمولِد شیر خدا گشت ، خدا می دانددر شب حادثه در جای پیمبر خوابیدهجرت دوست روا گشت ، خدا می داندفاطمه کفو علی بود ، چنان دسته گلیاز چه قبرش به خفا گشت ،خدا می داندیُطعمون است سه شب خاطره ی افطارشسفره لبریز صفا گشت ، خدا می دانددست پرورده ی دامان رسول است علیراه او جمله ، وفا گشت ، خدا می داندعلم در سینه ی دریایی او مخفی ماندنکته در نکته چها گشت، خدا می داندبار ها
نه هر که چهره برافروخت دلبری داندنه هر که آیینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشستکلاه داری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود شرط بنده پروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
حضرت حافظ
دانلود شدم عاشقت من بیتاب و گرفتار علی براتی
شدم عاشقت من بیتاب و گرفتار از علی براتی
شدم عاشقت علی براتی
دانلود کلیپ شدم عاشقت منه بی تابو گرفتار از محسن لرستانی
دانلوداهنگ شدم عاشقت منه بیتاب و گرفتار
اهنگ شدم عاشقت منه بی تابو گرفتار
شدم عاشقت من بیتاب گرفتار محسن لرستانی
آهنگ بیا تا بگم بی تو میمیرم بابا جون
مادر املشی به همراه کودک 6 ماههاش با اقدام به موقع پلیس از برف و کولاک نجات پیدا کردند.
سرهنگ باقر رجبی، فرمانده انتظامی شهرستان املش گفت: ماموران انتظامی این شهرستان هنگام تسهیل عبور و مرور و کمک به خودروهای گرفتار در برف با فریادهای استمداد زنی مواجه شدند.
رجبی افزود: ماموران با حضور در محل، جان مادر و کودک 6 ماهه گرفتار در برف و کولاک را نجات داده و آنها را با خودروی پلیس به منزل بستگانشان منتقل کردند.
وی گفت: این زن 30 ساله با قطع شدن برق
یا من اسمه دواء و ذکره شفاءقدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار شود.
معنی: یعنی کسی که داراییهایی دارد،وقتی یکی از آنها را از دست بدهد برایش ارزش قائل می شود.مثال) می توان همین ویروس کرونا را مثال بزنیم که به جانمان افتاده است.الان ما قدر سلامتی مان را میدانیم. اما بعضی جاها برایشان فرقی نمی کند،کرونا باشد یا خیر. مانند جایی که جنگ باشد؛مردم آنقدر نگران این هستند که خانه روی سرشان خراب نشود که به کرونا فکر نمی
ناگزیر از سفرم بی سرو سامان چون باد
به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزاد
کوچ تا چند؟ مگر می شود از خویش گریخت
بال تنها غم غربت به پرستوها داد
اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد
عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟
نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد
چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای
اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد
فاضل نظری
کتاب جاذبهشاعر: جواد منفرد
✍
دلم را بُرده امّا دلربایی را نمی داند
بتی را می پرستم که خدایی را نمی داند
تمام عمر پنهان کرده در خود حُسن هایش را
چو طاووسی که هرگز خودنمایی را نمی داند
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید:
http://www.nashreshani.com
خداوندا دراین دنیای فانی
بابالیلی بیمار شدم
جان لیلی گرفتار شدم
کشم رنج و عذاب زندگانی
بابالیلی بیمار شدم
جان لیلی گرفتار شدم
تمام آرزوها بر دلم ماند
بابالیلی بیمار شدم
جان لیلی گرفتار شدم
رسیده پیری ام قبل از جوانی
بابالیلی بیمار شدم
جان لیلی گرفتار شدم
بابالیلی بیمار شدم
جان لیلی گرفتار شدم
دانلودحجم: 3.85 مگابایت
: ۶سال از عمر دولت، گذشت و ۲سال باقیمانده از این دوران، مدت زمان کمی نیست و باید به دور از گرفتار شدن در برخی آفات، مسائل مهم کشور را «اولویت بندی» و پیگیری کرد/ یکی از آفات دولتها در طول سالهای مختلف «گرفتار شدن به فروع و حواشی» است. دولت در ۲سال باقیمانده، از حواشی و مسائل فرعی که متأسفانه با ظهور فضای مجازی، امکان آن بیشتر هم شده است، فاصله بگیرد و مسائل اصلی را در اولویت کاری خود قرار دهد.
از دروغ گفتن باکی ندارد. به خیال خود، گمان می کند سود می برد. به هر کس که می رسد از زرنگی خود در بهره بردن از فرصت ها، سخن می گوید. بیچاره نمی داند که خداوند نور و سود را در گفتار و کردار راست و درست قرار داده و او مدت هاست گرفتار سنت الهی امهال شده.قیامت که فرا رسید، در دادگاه عدل الهی، هر آن چه با دروغ و حیله از دیگری ربوده را از وی باز پس گیرند.
"هر که برای برادر مؤمن چاهی بکند، سرنگون در آن افتد."
تفسیر جوامع الجامع ج 2 ص 322
میگوید: «زیر همین چادر فتنهها میکنید!»میگوید: «گرمتان نمیشود؟!»میگوید و میگوید و نیش میزندو انگار نمیداند آتش طعنههایش بیشتر از هر گرمایی، جان را، روح را و دل را آتش میزند.نمی داند همهی این «نیش» ها «نوش» میشوند مادام که «یاس یعنی مهربانی بر همـه».نمی داند که میارزد برای لبخند «او» از دنیــا گذشت.اللهم ارزقنا نگـاه فاطمه (س)
داشتم فیلم نهنگ آبی را می دیدم به یک نتیجه عجیب و هولناک رسیدم.
روان شناسی در عین اینکه می تواند از انسان ها افراد سالم تر و مطمئن تری بسازد می تواند آدم ها را نابود کند.
یک روان شناس بهتر از هر کس دیگری می تواند از جایی به تو آسیب بزند که از پا در بیاوردت.
بهتر از هرکسی نقطه ضعف های تو را می داند ...نقطه قوت هایت را می داند...
بهتر از هرکس دیگری می داند از کجا به تو ضربه بزند که نتوانی بلند بشوی...
ادامه مطلب
هوالکافی :
کرده گرفتار مرا
روی سیه
موی سپید
برگه اعمال سیه
روی ندارم دگر
از بس که گنه
روزی من گشت ومنِ عاجز بی قدر
ندیدم چو تویی را
که 2 عالم همه از
شوکت و اجلال تو
در خوف رجا
سر به گریبان
و گرفتار و پریشانِ
کرامات و لطافات
تو هستند همگی
وای خدایا
نظری یا که نگاهی
به من عاجز دلسوخته ات هم بنمایید
که بدجور گرفتار گناه است
را به انجام کاری وا دار کند که به آن خاتمه دهید .اما اگر کاری برای پایان دادن انجام ندهید به احتمال زیاد به این معناست که شما تیره روزی را امری طبیعی می دانید و اساساًروان زندگی را این گونه می بینید .در این حالت شما گرفتار دردی مزمن هستید که برایتان بهنجار جلوه میکند. گاه گرفتار ی ما به دلایلی است که واقعا خارج از کنترل ماست.اما اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که بیشتر ، عوامل درونی مانع از آن می شوند که ما به شرایط نامطلوب پایان دهیم ، نه عوامل ب
آرامش داشتن، جمله ای انگیزشی یا مثبت نیست که به دیوار خانه ات بچسبانی یا بی اعتنا از این قاعده رد شوی؛ اگر نمی خواهی عقل و شعورت از کار بیافتد و همانند احمق ها دست به تصمیم گیری و بعد دچار پشیمانی شوی لازم است که ذهنت را خالی از دغدغه و تشویش نگه داری.
وقتی عقلت از کار می افتد
در اینجا بحث از آدم های احساسی یا منطقی نیست چرا که احساسی ترین آدم ها هم دارای عقل هستند و بر مبنای آن تصمیم میگیرند. در اینجا حرف از کسی است که گرفتار یک احساس یا دغدغه
گروه جهادی انصارالمهدی عج در راستای کمک به خانواده های گرفتار در آب گرفتگی ، جهت تهیه غذای گرم کمک های خیرین محترم را جمع اوری می نماید.جهت اطلاعات بیشتر با شماره تماس ذیل ارتباط برقرار نمایید.۰۹۳۹۹۴۱۱۹۴۴آقای احمدیمسئول گروه جهادی انصارالمهدی عج
مواد غذایی مورد نیاز:۱.برنج۲.کنسرو۳.آبمعدنی۴.نان۵.روغن۶.مرغ۷.گوشت۸.رب گوجه
جز رنج تنهایی نمی داند دل من
جز درد وشیدایی نمی داند دل من
من خاطرات خستۀ یک نسل سردم
جز عشق بازی سرخوشی دیگر نکردم
این دل تنور آتش درد فراق است
این سینه کانون غریب اشتیاق است
من حرف هایم بی حدود و بی نهایت
مجنون گرفته از طنین حرف هایت
شاید بماند بر زمین این حرف هایم
ناقص شود چون شعر هایم های هایم
حس هم آوایی نمی داند دل من
جز رنجتنهایی نمی داند دل من
98/5/31
میگویند روزی برای سلطان محمود غزنوی کبکی را آوردند که یک پا داشت .فروشنده برای فروشش قیمت زیاد میخواست.سلطان محمود حکمت قیمت زیاد کبک را جویا شد.فروشنده گفت: «وقتی دام پهن میکنیم برای کبکها، این کبک را نزدیک دامها رها میکنم. آواز خوش سر میدهد و کبکهای دیگر به سراغش میآیند و در این وقت در دام گرفتار میشوند.هر بار که کبک را برای شکار ببریم، حتما تعدادی زیاد کبک گرفتار دام میشوند.»
سلطان محمود امر به خریدن کرد و خواستار کبک ش
بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها حال مملکت درون ما خوب است الحمدلله.....
هوای اش بارانی است با رگبارهای پراکنده.....
و گاهی هم رعد و برق های شدید.....
رعد و برق هایی که از جهت اختلاف ولتاژ شدید است
و گاهی فیوز می پرد
و سیم کشی ها
به صورت کلی می سوزد.....
مغز شده شبیه یک کامپیوتر هفت هسته ای
که حتی با دکمه خاموش هم
خاموش نمی شود....
شب ها برای خودش جلسه دارد
و روزها فکر و فکر و فکر.....
گاهی می داند که تنها بهانه می گیرد،
می داند دلیل بهانه گیری های اش چیست
و
روزی امتحان جامعه شناسی ملل داشتیم استاد سر کلاس آمد و می دانستیم که 10 سئوال از تاریخ کشور ها خواهد داد. دکتر بنی احمد فقط 1 سئوال داد و رفت. مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است ......؟ از هر که پرسیدم نمی دانست. تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود، اما براستی کسی نمی دانست. همه 2 ساعت نوشتیم از صفات برجسته این مادر از شمشیر زنیش از آشپزی برای سربازان، از بر پا کردن خیمه ها در جنگ از عبادت هایش و...... استاد بعد 2 ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رف
اگر خاموش بنشینی تا دیگران به سخنت آورند ، بهتر از آن است که سخن بگویی و خاموشت کنند
مناعت، بین خودستائی و خودهیچانگاری است
مرد کامل آن است که دشمنان از او در امان باشند، نه آنکه دوستان از او بهراسند
خردمند آنچه را که میداند نمیگوید و آنچه را که بگوید میداند
مردی نیک بخت است که از هر کار نادرستی که از او سر بزند، تجربهای تازه به دست آورد
ادامه مطلب
سرطان تکفیر نویسنده: محمد محق
اگر یک تمدن را به مثابه یک ارگانیسم زنده تصور کنیم که میتواند به بیماریهای گوناگون گرفتار شود، تمدن اسلامی امروزه گرفتار سرطانی است که آخر آن را از پا در میآورد، این سرطان بدخیم همانا گرایش به تکفیر است. وقتی سخن از تمدن اسلامی میگوییم مراد خود اسلام نیست، آن چیزی است که به دست مسلمانان پدیدآمده و محصولی بشری است.غلط است اگر کسی تصور کند که
۱۷۳- عشق داند درنظر بازی ما بیخبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند عاقلان نقطه پرگار و جودند ولی عشق داند که درین دایره سرگردانند عهد ما بالب شیرین دهنان بست خدای ما همه بندهاین قوم خداوند انند مفلسانیم و هوای می … عشق داند – در نظربازی ما بیخبران حیرانند – غزل ۱۹۳ – ۱۷۳
منبع : فالگیر
باید به یاد داشت که «دانش»، « #خرد» نیست و نمی تواند باشد. دانش علیه خرد است و مانع بیداری خرد می شود. دانش، سکه ای تقلبی است؛ تظاهر می کند که می داند. در حالیکه هیچ چیز نمی داند؛ ولی می تواند انسان را فریب دهد.
این موضوع چنان ظریف و نهان است که اگر فرد واقعا هوشمند نباشد، نمی تواند حقیقت آن را تشخیص دهد. در عین حال، این فریب بسیار ریشه دار است و از دوران کودکی٬ در ما شرطی شده است.
ادامه مطلب
فرمانده تیپ ۱۱۶ قزوین گفت: از شب سه شنبه که برف و کولاک سنگین بخش زیادی از استان گیلان را فرا گرفت، یگان امداد و نجات تیپ ۱۱۶ با تجهیزات و نیروی انسانی به کمک مردم گرفتار شتافتند.
به گزارش روابط عمومی ارتش، سرهنگ بیژنوند فرمانده تیپ ۱۱۶ قزوین گفت: درپی وقوع بارش سنگین برف و همچنین کولاک در استان گیلان و بسته شدن راهها و برابر اوامر سلسله مراتب فرماندهی نزاجا، کارکنان تیپ ۱۱۶ قزوین بلافاصله از غروب سه شنبه با یگان بلیات به همراه تجهیزات ب
+سلام.
اگر مشکلات بندگان خدا اومد پیش شما پسش نزنید! استقبال کنید ازش. تحویلش بگیرید. براش وقت بذارید. این گرفتاری هایی که خدا ارجاع میده به ما، همش نعمته. گره گشایی هنره. دلسوزی شرافته. غصه خوردن برا درد مردم نشان آدمیته... ربطی به پول داشتن و نداشتن نداره. گیرم که تو بضاعت نداری، خب زبون که داری، اعتبار و آبرو که داری. برا خودت نه اما برا دیگران که میتونی گدایی کنی...
آه
برای یکی دو تا گرفتار و زمین خورده ی شریف و باآبرو تو این روزا شاید به 50
بسیاری از مردم در تمام عمر سعی میکنند از پله های موفقیت بالا بروند ..اما زمانی که به بالا ترین نقطه میرسند تازه متوجه میشوند که نردبانشان را اشتباهی به ساختمان دیگری تکیه داده اند.
به نظر من مردم دو دسته اند :اول دسته ای که هرگز نمی توانند کاری را با موفقیت طی کنندودر نتیجه از خودشان متنفر می شوند...
دوم افرادی که استعداد زیادی برای انجام هر کار دارند ..در نتیجه گرفتار غرور بیجا می شوند....هردو گروه از نظر خداوند در کارشان شکست می خورند.
در نظر خد
در قفس دستانم، پرندگانی زندهاند که هنوز شوق پرواز دارند و من، می نویسم که در رگ هایم به پرواز درآیند و سرخوشانه، با حسِ رهایی صبح های خیلی زود، آواز بخوانند و آزاد شوند.
من خواستم نویسنده شوم، تا دست هایم، احساساتم را، که هزاران پرنده اند، به طبیعت بازگردانند.
من خواستم بنویسم، که رها شوم از حسی که روزی ابراهیم سلطانی نوشته بود: "گاهی آدم نمیداند با دست هایش چه کند".
من مینویسم که بدانم با دست هایی که از جنس خاک های باران خورده جنگل های ش
به کارگاه آمدم و در کنار بخاری ساکت بنشستم.اشکی بیامد در پی فکرهای بی شمار. اندوه فراوان گشت ازین اهریمن سرد و سیاه که کشور را فرا گرفته. دانشجویان نخبه ما که برای آینده ای بهتر ازین سرزمین می رفتند، گرفتار اهریمن سیاه شدند و به مقصد نرسیدند.هموطنان ما که رفته بودند برای مراسم تشییع سردار سلیمانی، اسیر اهریمن سیاه شدند و نشد آن چه می خواستند. اتوبوسی دیگر در مسیر تهران به سوادکوه به دره افتاد و اهریمن سیاه آن ها را هم گرفتار کرد.ورزشکاران ایر
«٢٩»قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ اللّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ بگو:اگر آنچه در سینهها دارید پنهان سازید یا آشکارش نمایید،خداوند آن را مىداند و(نیز)آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است مىداند و خدا بر هر چیز تواناست. نکتهها: آمدن این آیه به دنبال آیهى تقیّه،شاید اشاره به این باشد که مبادا به اسم تقیّه،با
مگر این ❤ معشوقه ❤ دلبری می داند؟مگر این ❤چادری❤ عهد قجر عشوه هم می فهمد؟با دو جمله میتواند بکند مست دلی؟با نگاهی همه فرهاد کند؟همه مجنون بشوند؟هیچ می داند او؟ تو بگو اصلا نازی به صدایش باشد؟چشمک پر هوسی می فهمد؟جلوه ی تن، رخ زیبا و ادا ملتفت است؟هیچ از لذت خندیدن و مستی داند؟تاب گیسو بلد است؟
ادامه مطلب
بر ملا شدن سرّ
کتمان سر، و به اصطلاح کتوم بودن، یکی از شرایط و ویژگیهای پویندگان راه حقیقت است. شاگردان مکتب توحید اگر سر را هویدا کنند، گرفتار شوند و چه بسا سالها در معنویت عقب بیفتند.
استاد کامل میرزا علی آقا قاضی به حاج سید هاشم حداد می گوید :
سید هاشم! سر را فاش مکن که گرفتار می شوی! روزی می رسد، که از اطراف و اکناف بیایند و عتبه درت را ببوسند .
چگونه برای برای تغییر زندگی، سوالاتی بهتر از خودتان بپرسید؟
زندگی یک سوال است.
در دنیایی سرشار از عدم اطمینان، افرادی که فکر میکنند پاسخ همه چیز را
میدانند گرفتار میشوند. زیرا حقیقت این است که رفتن به سطح بعد در زندگی
نیازمند پرسیدن سوالات بهتر از خودتان است.
و کسی که فکر میکند همه چیز را میداند معمولا سوالی نمیپرسد.
اگر مهارتها و تواناییهای بهتر، روابط غنیتر و درآمد بالاتری میخواهید باید شروع به پرسیدن سوالاتی متفاوت
کسی می داند چرا در جشن پیروزی انقلاب، مردم به جای اینکه خوش حالی کنند به امریکا فحش می دهند؟!
کسی می داند چرا در جشن پیروزی انقلاب، مردم به جای اینکه خوش حالی کنند به اسرائیل فحش می دهند؟!
کسی می داند چرا در جشن پیروزی انقلاب اسلامی، مردم به جای اینکه خوش حالی کنند پرچم سایر کشورها و آدمک سیاستمداران دنیا را آتش می زنند؟!
کسی می داند چرا در جشن روز دانشجو، دانشجویان به جای اینکه خوش حالی کنند به امریکا فحش می دهند؟!
کسی می داند چرا در ج
جو عشق میں حیدر کے گرفتار ملے گا
اللہ و محمد کا وفا دار ملے گا
جو عزمِ ولایت کا علم دار ملے گا
باطل سے وہی بر سرِ پیکار ملے گا
جس شخص کے آئینہِ فطرت پہ نہیں گرد
خم خانہِ حیدر کا وہ مے خوار ملے گا
حیدر کی ولادت کی گھڑی آنے تو دیجے
در آپ کو در سینہِ دیوار ملے گا
پیدائشِ حیدر ہے یا معراج کی شب ہے
مطلوب جہاں طالبِ دیدار ملے گا
نیند آئے گی تلواروں کے سائے میں علی کو
جب نفس کا خالق سا خریدار ملے گا
یہ عشق کی وادی ہے سقیفہ نہیں واعظ
ہر شخص یہاں میثمِ تمار م
تا تو حقارت خود نپذیری آغاز به بزرگ شدن نمیکنی. تا تو ندانی کمی، کودنی، کوچکی، عزم عظمت نمیکنی. سفیران از راهها گذشتهاند ای طفل نازپروردهی گهوارهنشین. تو خود را همانند ایشان مدان. تو نیز باید از راهها بگذری.
اوهام همانند میکند. میگوید من نیز چون او رفتهام. نه، تو هیچ نرفتهای. تو به سراب یازیدهای، تو سرابِ رفتن کردهای. چرا که کبر، چرا که حسد، رفتن نمیداند، ماندن میداند و ثبات میداند، بر آنچه که نیست.
کودن، قیاس میکند.
نصوص مربوط به امام عصر (عج) از طریق شیعه و سنّی بسیار است و در کتابهای مختلف ذکر شده است، در اینجا فهرست برخی از آنها را که مؤلّف محترم «منتخب الاثر» در کتاب خود آورده، نقل می شود:1- درباره ی این که امامان دوازده نفرند و اوّل آنها علی علیه السلام و آخر آنها مهدی (عج) است. 91 حدیث2- احادیثی که به ظهور آن حضرت مژده می دهد. 657 حدیث3- روایاتی که آن حضرت را از دودمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم می داند. 389 حدیث4- روایاتی که می گوید: اسم و کنیه او مانند پی
یکی از مشکلات ارتباط گرفتن به زبانی که هنوز به آن کاملاً مسلط نیستی این است که ناخواسته، برای دیگران کمهوشتر از چیزی که هستی جلوه میکنی. تفکر و زبان پیوندی ناگسستنی دارند و هنگامی که بخواهی به زبان ناپختهای فکر کنی، افکارت هم ناپخته میشوند. نمیشود با زبانی که عمق و پیچیدگیهایش را بلد نیستی، پیچیده و عمیق فکر کرد. بهعلاوه، حتی اگر به مدد زبان اصلیات از این مانع عبور کنی و افکار پیچیده و عمیقی داشته باشی، ناچاری برای بیان کردنش
ضرورت تشکیل حکومتعلامه طباطبایی : ایشان ذیل آیه «قل اللهم مالک الملک ...» می فرمایند: « قرآن کریم تشکیل حکومت را امری ضروری می داند و اندیشه سیاسی خویش را در عالی ترین شکل ممکن مطرح نموده است،یعنی در نهایت جهان داری صالحان و دولت کریمه اسلامی را دولت آرمانی و نهایی اسلام می داند.
( ١٣٧١،ج٣، ص١٢٨ ) . طباطبایی، المیزان،(٢٠ جلدی)، قم، اسماعیلیان، ١٣٧١ ش
این روزها که حق تعالی عظمتش را به رخ ما بندگان ناسپاس کشانده و به ذرهای که توان دیدنش را نداریم مبتلایمان ساخته تا به خود آییم و اصالت وجودیمان را باز یابیم دو گروه به جان دینی افتادهاند که جز سعادت انسان در زیست دنیایی و اخروی چیزی نمیخواهد. دو گروهی که مولا علی علیه السلام میفرمایند کمرم را شکستند، عالمان هتاک و بی پروا، و جاهلان مقدس نما، آنان با هتاکی خود مردم را مغرور کردند و اینان با اعمال خود مردم را گول زدند و مانع از آن شدند تا
♦ احادیث مهدویت ♦
نصوص مربوط به امام عصر (عج) از طریق شیعه و سنّی بسیار است و در کتابهای مختلف ذکر شده است، در اینجا فهرست برخی از آنها را که مؤلّف محترم «منتخب الاثر» در کتاب خود آورده، نقل می شود:1- درباره ی این که امامان دوازده نفرند و اوّل آنها علی علیه السلام و آخر آنها مهدی (عج) است. 91 حدیث2- احادیثی که به ظهور آن حضرت مژده می دهد. 657 حدیث3- روایاتی که آن حضرت را از دودمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم می داند. 389 حدیث4- روایاتی که می گوید: اس
و از تمام جهان❣سهم من #تـو باشی ❣
♥️به قول خودتمن و تو نداریم کهپس همه تو مال من
♥️اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و دل داند و من
بهتـرین جا بـراے زیـسـتَـــنــ❣براے گــُـفـتَــنـــ❣شِـــنــیـدَنــ❣سُــرودَنــ❣حتـے بـراے مُـردن❣آغــوش #توســــت...
♥️سیاسیتَرین اِتِفاق درَ مَنلَبهای توستوَقتی میبـوسَمِت اِنقِلاب میشَود
If you t
دست به قلم می شوم و خودکار مشکی می داند برای هزارمین بار دلتنگی بر من چیره شده است. می داند و به من دلداری می دهد که خواهی آمد و قسم به جوهرش می خورد که به یاد تو ریخته می شود. عشق من، محدثه، از من دلخور هستی؟! بیا و مرا هم سان فرزندت تنبیه کن. عشق من، محدثه، از من ناراحت هستی؟! بیا و با من هم سان شوهرت درد و دل کن. نگذار در این تنهایی زیاد بمانم، از روزی بترس که بازخواهی گشت و با یه مشت خاکستر رو به روی خواهی شد. بیا و با آغوشت این آتش دلتنگی را خاموش
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاستمنزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیشآتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارددر خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داندنکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار استما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنشکاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کودل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاس
حالا من اینجور فکر میکنم که آدم باید یکی - و فقط یکی- را داشته باشد توی زندگیاش، که جلوش کم بیاورد. یکی که مشتاش را ببرد جلو، پیشش وا کند. که سری که بر سر گردون به فخر میساید را بیاورد، با خیال راحت بگذارد بر آستانش. نه به ذلت و خاکساری، که به مهر و فروتنی. از 《پناه》 حرف نمیزنم؛ از 《مرشد》 و 《معشوق》 هم. نام ندارد شاید. فقط میدانی کسی است، و هست. تنها کسی است که میداند تو هم گاهی کم میآوری. تو هم تمام میشوی. میرسی به آخر خط. و همان
فروید صحنه ی روان آدمی را عرصه ی کشاکش دو غریزه ی اساسی به نام شور زندگی یا اروس و شور مرگ یا تاناتوس می داند. اما غریزه ی مرگ که نشانگر تمایلات ددانه و بهیمانه ی آدمی است همواره بر غریزه ی زندگی که بیان کننده ی عشق به زندگی و مهر و محبت و زندگی دوستی است غلبه دارد و هرچه تمدن پیشتر برود این غلبه بیشتر خواهد شد. نسبت افراد نا متعارف نیز بستگی دارد به زیادگی و پیشرفت غریزه ی مرگ، پس براین مقیاس روز به روز به شمار افراد نا متعارف افزوده میگردد.
قانون ریزش سنگ نما در ایران مالک و ساکنین را مسئول جبران خسارت وارده می داند باریزش سنگ نما ساکنان و مالک ساختمان موظف است نمای ساختمان را ایمن نماید و در اثر ریزش هرگونه خسارت مالی و جانی را قوانین کشور برعهده مالک و ساکنین مشاع می داند.
برای جلوگیری از ریزش سنگ نمای ساختمان از خدمات پیچ رولپلاک می توان استفاده کرد
کسی با زبانش، شلاق بر افکارِ دیگری میزند؛ دیگری میشنود و هیچ نمیگوید، تنها درونِ سطوحِ جیوهای، افکارهِ آغشته به خونش را نظاره میکند؛ نفرت درون خستهاش را میلرزاند، گویی که زلزلهای هزاران ریشتری درونِ شهرِ افکارش به تکاپو افتاده است، گویی که حمام خونی سرتاسر وجودش را فرا گرفته است، گویی که خواهانِ خونخواهی از تمام زبانهایی است که چنین قیامتی را به هیچ چشمداشتی به پا داشته است. چرخ دندههای جوژه در حال حرکتند و عقربهها
کرونا آمدی دیر آمدیاما اگر چیزی از این جمعیت غارت زده باقیست غارت کن
ولی لطفا عدالت را رعایت کن***************************** وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّه إِلاَّ الضَّالُّونَ،
چه کسی از رحمت پروردگارش مأیوس میشود؟! مگر گمراهان
سوره حجر \ آیه ۵۶:
**************************
برای خودم متاسفم که در کشوری جهان سومی بدنیا آمده ام که روشنفکرانش آنقدر واپس گرا و عقب افتاده هستند که رژیم مفلوک و دیکتاتور پهلوی آلترناتیو و جایگزین رژیم فعلی آنان است
************
منگم؛ درست شبیه کسی که از یک رویای طولانیِ دلچسب، چشم باز کرده و نه میداند کجاست و نه میداند چند وقت در خواب بوده؛ تنم را در ناکجاآباد بیداری مییابم اما سرم هنوز در رویا میچرخد. دلم میخواهد باز به آغوش آن رویای نیمهکاره برگردم. چشمانم را محکم میبندم، غلتی میزنم، اما ... بیداری محکم توی صورتم میخورد. باز تلاش میکنم اما هر بار، با هر تلاش، رویا محوتر میشود و بیداری سنگینتر.ِعاقبت، هنوز دلبستهی آن خوابِ شیرین، ولی در جهان ب
• [ MS (885) - | - 60cm X 40cm ] •عاقلان نقطهی پرگار وجودند ولیعشق داند که در این دایره سرگردانند#حافظو عشق ریسمان فرسودهایست که آدمی بعد از هر بار به چاه افتادن ؛ باز به آن چنگ میزند .عشق آخرین امید فرسودهی آدمیست.#من_میم_ام / #میر_میثم_آل_رسول / #نمی_دانم
دلایل خیلی زیادی دارم که برم یه گوشه ماتم زندگیم رو بگیریم و فکر کنم چقدر بدبختم ولی یک چیزی مانع میشه نیروی درونمه که مدام پدرم رو دراورده میگه اینجا نه الان نه برو بدو تلاش کن تو این نیستی این تنی که به تو امانت دادن این ذهن این مغز مال اینجا نیست بفهم همون نیروی درونم من و اوراه کرده و هنوزم دست بردار نیست و حیف که همیشه باهام هست و اجازه نمیده ماتم بگیرم.
یک بنده خدایی یه مدت بود سخت پیگیر بود ارشد بود و میدیم چقدر بچه ها دورش جمع میشدند و تب
خدایا!
ما که میدانیم
دنیا را مجالی نیست برای عاشقی ...
ما در اصل در آدمها عاشق [ تو] می شویم!
هر قدر که به تو شبیه ترند
بیشتر گرفتارشان می شویم!
و مگر نه این است که تو در [ بنده های مخلصت]
تجلی می یابی...
پس خرده ای نیست بر ما اگر
گرفتار بنده هایت شویم ...
پگاه شنبه بود. تن با جان قهر کرده بود. ناز میکرد. آمده بود خودش را به شوفاژ کنار تختش چسبانده بود. گرما میستاند و آرام در خود میسوخت. جان، آرام نازش را میخرید. نوازشش میکرد. قهر کرده بود تن و تن در نمیداد. جان میدانست از چه رنجیده. درد را میدانست. تن شک کرده بود. به همهچیز. هوا گرگومیش بود که جان غالب شد. تن به فرمان آمد. فریاد زندگی سر داد. گذشت.
حالا، شباهنگام سهشنبه، جان نمیداند. هیچ نمیداند. ناگاه میراند. ناگاه میرنجد. ن
در میان سرداران مثلی هست که می گوید:
«قبل از اولین حرکت، بهتر است صبر کنید و خوب اوضاع را بررسی کنید.
قبل از یک متر پیشروی بهتر است هزار متر عقب نشینی کنید.»
این یعنی پیشروی بدون جلو رفتن
و عقب راندن بدون استفاده از ابزار جنگی.
هیچ شکستی بدتر از دست کم گرفتن دشمنتان نیست.
دست کم گرفتن دشمن یعنی این که تصور کنیم او بد است؛
به این ترتیب سه گنج خود را نادیده می گیرید
و به دشمن خویش تبدیل می شوید.
وقتی دو نیروی قوی رودرروی هم قرار می گیرند،
پیروزی از
باز می خواهم از تو بگویم و این تکرار کلمات نیست، عطش عشق هست که می تراود و از درونم می جوشد. نمی دانم، نشمرده ام، نخواهم شمرد. چند بار گفته ام؟ چند بار خواهم گفت؟ که دوستت دارم. بگذار حتی بچه گانه باشد اما بگویم: دوستت دارم. بگذار عادی باشد نه شاعرانه اما بگویم: دوستت دارم. جز خدا چه کسی می داند، بعد از مرگم نگویم؟ دوستت دارم.باران می باربد و من در انتظارم تا اذان بگویند. آنگاه جا نمازم را بر می دارم و به حیاط پشتی می روم و در زیر درخت نارنج با گنجش
بسیاری از مردم تنها برای خودنمایی زندگی می کنند
چنین مردمی به راستی در درون بسیار حقیرند؛
چون تنها مبتلایان به عقده حقارت؛ نیازمند خودنمایی هستند.
یک انسان واقعاً برتر هرگز خود را با دیگری مقایسه نمی کند.
او می داند که مقایسه پذیر نیست؛
و نیز می داند که دیگران هم با او مقایسه پذیر نیستند
او نه برتر است و نه حقیرتر.
این ذهن ماست که خالق این مفاهیم است.
اگر بتوانی در وجود خود ریشه بزنی؛
هوشیار؛ آگاه و ناظر باشی؛
خواهی دید که دیگر جسم نیستی؛
ذه
هنوز دیر نشده ،هر چند پا هایم در مرداب روزمرگی ها گرفتار است ،
اما " تو " می توانی طناب نجات من باشی ...
فقط کافیست از من بخواهی ،
صاف و پوست کنده بگویی ،
و مهربانانه بگویی ،
عزیزم ، پاهایت را در بیاور ...
آن وقت خواهی دید که بال هایی بر روی شانه هایم سوار خواهد شد ،
که مرا نجات خواهد داد ...
" تو " می توانی دست خدا باشی ...
اما ...
اما من نمی توانم منتظر باشم . مرداب فعال است و شاید ،
شاید که تو هم مانند من در مرداب گرفتار شده باشی ...
این من هستم که باید خودم ر
تا فریاد نکشم هیچ کس از درد من با خبر نخواهد شدفریاد هم که میزنم انگار دیوانه دیده انددیده اند دیگر..دیوانه ای که خیره شدهبه کارِ جهانو فرداراو فرداها را از تویَش میبیندو تنها غمش در عالم اینست؛دیوانگی نکردن..دیوانه ای که محبوس در زمین،بهِ پَرواز دلبسته است..به رفتنی بر فرازِ آفتاببه رسیدنی بی توقف..به عشقی جاویدان..به بقایی برای دیوانگی کردن..نه فریآد..که خُدا داند..
دوست داینا به مسافرت رفته است، داینا به او قول داد تا از سگش مراقبت کند. او خیلی هیجان زده است . او می داند که مراقبت از یک سگ سرگرمی جالبی است و البته می داند که اینکار زحمت دارد.
داینا باید هر روز به سگ کوچولو غذا بدهد، زیرا او همیشه گرسنه است. سگ قهوه ای هر روز کلی غذا می خورد و هر روز بزرگتر و بزرگتر می شود.
داینا باید هر روز به او یک ظرف آب بدهد. آب تازه و خنک خیلی دلچسب است. بعضی وقتها هم سگ کوچولو دو تا ظرف آب می خورد.
مراقبت از سگ کوچولو
#در_محضر_قرآن
✨« وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ» سوره انعام. آیه ۵۹
«گنجینه هاى غیب، تنها نزد خداست و جز او کسى آن را نمى داند و آنچه را در خشکى و دریاست، مى داند، و هیچ برگى از درخت نمى افتد جز آنکه او مى داند و هیچ دانه
دست را با دست نگاه میدارم، مباد رقصش عبور مهیبت از جانم را رسوا کند. دست را با دست نگاه میدارم، کس نفهمد چه در جانم میگذرد، هرچند دوست راز دل دوست میداند و به رو نمیزند.
بر این ارتفاع مهیب میلرزم. هرگز اینجا نبودهام. بر جادههای باریک همچو مو میگذرم. دست را با دست نگاه میدارم، مباد عریان کند راز در پرده را. هرچند نزد دوست عریانم. دوست میداند و به رو نمیزند.
من خوار میگذرم، من ذلیل و ناتوان از این همه حرکت عظیم در جانم. من خود ر
میخواستم امروز یک پست ادبی برایتان منتشر کنم که دیدم دکتر صفایینژاد مرا به یک پویش وبلاگی دعوت کرده؛ پویش کمکی از ما بر میاد؟ که بیاییم و به بیان، پیشنهاداتی بدهیم برای رفع مشکلاتش. حالا آمدهام بنویسم و اما به نظرم هرچه بگوییم تکرار است؛ هرچه بگوییم بیان چیزهایی است که مثل روز روشن است!
برای ایجاد منابع مالی، تبلیغات راه خوبی است، پیداکردن یک حامی مالی و حتی تغییر قیمت ابزارها و امکانات! من مطمئنم خود بیان هم اینها را میداند. پس چه
.من باتنهایی باهمم.من باتنهایی آویخته ام.من باتنهایی
درهم تنیده ام.روزها وسالهای نخست عمر که دوران شکل گیری جسم وروح وتکوین
شخصیت است من در مکانی وسیع وزیبا در قشنگترین طبیعت وکوه وچشمه وباغ
وبوستان وپرندگان ودتم وطیور آغازی فرگشتی داشتم وبی همتا.من باستارگان
دوست بودم وباچهچه بلبلان وجیک جیک پرندگان احساسی دل انگیزداشتم وبابزم
گرم شب نشینیهای هرفصل با بزرگان و در روزهای شیرین کودکی بالحظه هایم سیر
میکردم و خشت خشت بنای وجودم به زیبا
﷽
✅ «دفترچه راهنمای انسان»
#حجت_الاسلام_قرائتی
✍ تمام کارخانجات دنیا برای تولیدات خود دفترچه راهنما تهیه و همراه محصول ارائه می دهند. ما انسانها نیز سازنده و آفریدگاری داریم که برای ما ، دفترچه راهنمایی به نام #قرآن فرستاده است. اوست که می داند چه ساخته و به تمام زوایا و ابعاد محصول خود آگاه است و راه بهره گیری صحیح و آفات و موانع رشد آن را می داند.
جان عاشق در حماسه میزید. جبن نمیداند، عقل نمیخواند، هراس نمیشناسد، مرز نمیفهمد. جان عاشق روانه است، سکون نمیداند و سکنا نمیداند.
شریعت در تغییر است، طریقت در تبدیل است. معرفت خرد تابان دل است و حقیقت گرچه یکیست ولیکن هماره در تحویل است. ادراک عاشقان در لحظه جاری است. آشیانهی جان عاشقان خداست. عاشقان بادسوارانِ قلّهآشیاناند.
مغرب مشرق است و شمال جنوب. حقیقت بیجهات است و در هر لحظه از یک سو میدمد. قبلهیاب، جان عاشق است.
منگم؛ درست شبیه کسی که از یک رویای طولانیِ دلچسب، چشم باز کرده و نه میداند کجاست و نه میداند چند وقت در خواب بوده؛ تنم را در ناکجاآباد بیداری مییابم اما سرم هنوز در رویا میچرخد و دلم میخواهد باز به آغوش آن رویای نیمهکاره برگردم. چشمانم را محکم میبندم، غلتی میزنم، سعی میکنم همه چیز را در خیالم بازسازی کنم، اما ... بیداری محکم توی صورتم میخورد. باز تلاش میکنم، اما هر بار، با هر تلاش، رویا محوتر میشود و بیداری سنگینتر. ِعا
امروز از این حجم از حماقت و ناآگاهی که دارم تعجب کردم، و البته ترسیدم وقتی آدم هایی را دیدم که تقریبا همه چیز می دانند. و حالا به لطف افراد آگاهی که ویدیو های آموزشی میگذارند و کتاب بزرگانی که به روشنی به این موضوع پرداخته اند، دلیل خطایم را دانستم و با شما به اشتراک میگذارم.
...
عقل باید راهنمایت باشد
فکر کردن زیاد، نشان دهنده ی عاقل بودن نیست. بلکه نشانه ی وسواس و درخودماندگیست. اولین خطای ما در زندگی همین است که عقل را با افکار وسواسی مان اشت
سید رضا ہاشمی کی فارسی تحریر کا اردو ترجمہ
مترجم صائب جعفری
اپریل ۲۰۱۹
بنام خدائے رحمان و رحیم
#عرفان، ایک شادی شدہ مرد ہے جو اچانک ایک معشقہ میں گرفتار ہوجاتا ہے، اس کو ہدف کے حصول میں بہت سےواقعات پیش آتے ہیں۔۔۔۔۔
ادامه مطلب
7- آسیبپذیری نسبت به ضرر و بیماری (VH)
ترس اغراقآمیز از این که هر آن ممکن است فاجع های قریبالوقوع رخ دهد که نمیتواند از آن جلوگیری کند. این ترس متمرکز بر یک یا چند مورد زیر است:
1- فاجعه های پزشکی مانند حمله قلبی یا ایدز
2- فاجعه های هیجانی مانند دیوانه شدن
3- فاجعه های بیرونی مانند سقوط آسانسور، قربانی جنایت شدن، سقوط هواپیما یا زلزله
8- خود تحول نایافته/ گرفتار (EM)
نزدیکی و درگیری عاطفی شدید با یک یا چند نفر از نزدیکان ـ غالباً والدین ـ به بها
گاهی افکار منفی بزرگترین دشمن افراد است.افکار بد ومنفی می تواند انسان رابه طرف افسردگی بکشاند.بنابراین هرگاه احساس افسردگی کردید حواس خودرا به موضوعی دیگر معطوف کنید.مثلا به پیاده روی بروید یا کتاب بخوانید،جدول حل کنید.درحقیقت کاری انجام دهید که ذهنتان را از ترس هاونگرانی ها به موضوع دیگری جلب شود.موارد متفاوتی وجوددارد که می تواند ما را گرفتار این بیماری ویران کننده کند،اما روش هایی برای مهار آن نیز وجوددارد که می توانیم با استفاده از آ
رویکرد به معنویّت بعنوان یک راهکار برای خارج شدن یا به حداقلّ رساندن برخی دغدغه های ذهنی و امور دنیوی و در شکل متعالی تر برای "رسیدن به رستگاری"مطرح است.
در این رویکرد گزینه های مختلفی متناسب با نوع نیاز و خواسته فرد مورد پذیرش قرار میگیرد:دین و شریعتعرفان دینیجریان های معنوی
هرسه جریان ذکر شده سعی در ایجاد تغییرات و اصلاحاتی به نام "تعالی روح "در حوزه رفتار فردی و اجتماعی انسان دارند.آنها به روابط فرد با خودش و دیگران و دنیای پیرامونی می پرد
مَتَل آموزنده سلطان محمود و کبک لَنگ
میگن روزی برای سلطان محمود غزنوی کبکی آوردن که لنگ بود.
فروشنده برای فروشش زر و زیوری زیاد درخواست میکرد.
سلطان حکمت قیمت زیاد کبک لنگ رو جویا شد
فروشنده گفت وقتی دام پهن میکنیم برای کبک ها ، این کبک را نزدیک دام ها رها میکنیم.
آوازی خوش سر میدهد و کبک های دیگر به سراغش میآیند و در این حین در دام گرفتار میشوند.
هر بار که کبک را برای شکار ببریم حتما تعدادی زیاد کبک گرفتار دام میشو
با بی نهایت خستگی، در بیمارستانی ک در حد خود پر از حرف و پیام است، سرانجام فرصتی یافتم قدری بنشینم و ب دردهای درونم برسم.
بیماری از سر درد و سوز، مسبّب درد و شکستگی اش را لعن میکرد و نفرین، پیش خود گفتم بیچاره نمی داند سرّ درد و آشفتگی اش چیست؟
اگر عاشق باشی و از سر عشق ب عالم و هستی و حوادث و موجودات و اسباب بنگری، مگر جرأت لعن و نفرین می یابی؟ لعن و نفرین در دل عاشق راه نمی یابد. باید عاشق باشی تا عمق حرف مرا دریابی.
بینوا آن بیمار ک دیگری را سب
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
تمی دونم چکار کنم
گیر افتادم
مثل بیچاره ای که گوهر قیمتی و تنها سرمایه ش رو گول خورده و بی عقلی کرده و انداخته ته چاه.
چکار کنم...
چکار کنم...
من می دونم گرفتار بوده و هستم که این خسارت بهم وارد شده
ولی خدایا نوری، دستی، هدایتی، چیزی...
هرچی از خیر بهم بقرستی محتاجم خدا...
• [ MS (885) - | - 60cm X 40cm ] •عاقلان نقطهی پرگار وجودند ولیعشق داند که در این دایره سرگردانند#حافظو عشق ریسمان فرسودهایست که آدمی بعد از هر بار به چاه افتادن ؛ باز به آن چنگ میزند .عشق آخرین امید فرسودهی آدمیست.#من_میم_ام / #میر_میثم_آل_رسول / #نمی_دانم
هر بار که در شهر من باران و برف میبارد و من هنوز اینجا، وسط این بیابان بزرگ خدا، هستم دلم میگیرد. احساس میکنم پرندهای در قفسم. پرندهای که به پرواز خو کرده اما مجبور است قفس را تحمل کند. سختم میآید. چشم به روزی دارم که درسم تمام شود و از اینجا بروم. بعد یادم میافتد دلم اینجا گیر کرده و بعدتر، از فکر اینکه مجبور شوم خدای ناکرده بقیهی تمام عمرم را اینجا سر کنم، وحشت میکنم.
عکسی از پاییز و زمستان توامان شهرم که یک کانال خبری
سید رضا ہاشمی کی فارسی تحریر کا اردو ترجمہ
مترجم صائب جعفری
اپریل ۲۰۱۹
بنام خدائے رحمان و رحیم
#عرفان، ایک شادی شدہ مرد ہے جو اچانک ایک معشقہ میں گرفتار ہوجاتا ہے، اس کو ہدف کے حصول میں بہت سےواقعات پیش آتے ہیں۔۔۔۔۔
ادامه مطلب
اگر از فصل ها بهار نباشد هم زمستان به تابستان وصل می شود و چرخه روزگار می
چرخد ولی سال کمی گیج تر می شود چون می داند چیزی کم است اما نمی داند چیست که
نیست.
اگر از برج ها شهریور نباشد هم مرداد به مهر می رسد و زمان پیش می رود اما
روزها کمی سردرگم تر می شوند چون می دانند چیزی کم است اما نمی دانند چیست که
نیست.
اگر از رنگ ها سبز نباشد هم زرد و آبی نقش آفرینی می کنند و در پیشرفت هنر
وقفه ای ایجاد نمی شود اما طبیعت چشم در چشم زرد و آبی مبهوت زل می زند چون م
حس معتادی را دارم که تابستان بهش اجازه دادند راحت باشد، ولی حال بر بدن زدن نداشت و پاک شد. حالا که قرار است درس بخواند، توی دست یکی از همکلاسی هایش مواد میبیند و وسوسه میشود، فقط یه نمه.....
حالا دوباره گرفتار شده، سردرد و تپش قلب گرفته و سرجایش بند نیست و به دوست و آشنا و کلاس بغلی و معلم ادبیات رو انداخته که شده حتی یک ورق کتاب به دستش برسانند!!!!
{تمثیلات و مثال های مهدوی - شماره 39}
کنکوری صدایش نزنیم
یاد امام زمان باید همیشگی باشد و نباید هروقت گرفتار شدیم بگوییم یا صاحب الزمان! زمان کنکور خیلی ها نذر میکنند و صلوات میفرستند. در حالیکه قرآن انتقاد می کند که چرا وقتی گرفتار میشوی یا الله میگویی؟ (عنکبوت آیه۶۵)
یاد لحظه ای، کار فرعون است. فرعون به محض اینکه دید دارد غرق میشود، گفت: خدایا الان توبه کردم. خدا گفت: «وَ لَیسَتِ التُوبَه» توبه فایده ای ندارد. توبه دقیقه آخر بی فایدست.
ما هم
هستی!
خواه ناخواه هستی!!
بخواهی نباشی، تنها هستی ات را آلوده ساخته ای!!!!
.
.
.
+ بنظر آمار خودکشی داره دیگه نگران کننده میشه!
امام باقر علیه السلام:
مومن به هر بلیه ای گرفتار می گردد و به هر گونه مرگی میمیرد الا اینکه خودکشی نمیکند!
یادم می آید تازه به بلوغ رسیده بودم، وحشت تمام وجودم را فرا گرفته بود، هویتی برای خودم میخواستم اما پیدا نمیکردم. سالهای سال به تباهی گذشت و کسی راهنمایی ام نکرد تا بدانم زندگی چقدر "جدی" است.
کسی نبود که بگوید تمام انتخاب ها و تصمیماتت جاده ی یک طرفه است اگر بروی دیگر برگشتن از آن سخت است. حالا اما احساس می کنم که در بن بستی تمام عیار گرفتار شده ام، این بن بست به صورت "قانون" درآمده است و حتی پشتش تعهدی نیز هست.
دلیلش چه بود؟ منظورم دلیل گرفتار ش
شادی، از مهم ترین احساسات و نیازهای بشر به شمار می رود. هر ملتی با توجه به باورهایش به گونه ای ابراز غم و شادی می کند. اسلام نه تنها این احساسات را سرکوب نمی کند، بلکه بر اساس برخی آیه ها و روایت ها آن را امری ضروری می داند و البته برای آنها حد و مرزی قایل شده است تا بدین طریق، کنترل مثبتی شوند.
سرور و شادی، همانند دیگر حالت های روحی نیاز به کنترل دارد و اگر مهار نشود، به طور حتم زیان هایی را به دنبال خواهد داشت. چه بسیار جوانانی که برای ار
از پرطرفدارترین و معروف ترین بازی های اکشن از استودیوی بازیسازی Camouflaj می باشد که ابتدا برای سیستم عامل ای او اس عرضه شده بود. داستان بازی از این قرار است که شما در نقش شخصیت اصلی بازی یک تماس از یک زن دریافت می کنید که در مکانی مرموز گرفتار شده است!
ادامه مطلب
چند درخت شاداب میدیدم. برگهایی سبز بر آنها بود، شاید بهار بود، شاید هم تابستان، چه کسی میداند؟
تا دلتان بخواهد آدم آنجا بود. نور خورشید با لطافت میتابید. من روی نیمکت نشسته بودم، او هم روی یک نیمکت دیگر. یک کتاب دستش بود، آرام آرام میخواند و ورق میزد. صورتش پیدا نبود، ولی میشناختمش، او بود. نگاهم را برگرداندم.
آبنمای بین میدان را دیدم، قطرههای ریز آب در هوا معلق شده بود و یک هالهی رنگینکمانی کوچک درست شده بود. برخورد دلنشین
فاطمه شب بیدار است. عکس من که اگر روز و روزگار عادی باشد، راس یازده خوابم. شبهایی که من خوابم، میآید توی صفحهی تلگرام من و با منی که میداند بیدار نیستم چت میکند و از غم هایش، از حال و اوضاع بدش میگوید. به طرز عجیبی مرا، منی که میداند نیستم را، مخاطب خودش قرار میدهد. بعد حوالی چهار و نیم - پنج هر چه که نوشته را پاک میکند. بعد هم اعلام میکند که دیشب، توی صفحهی شخصی من رد داده بوده و نیاز داشته حرف هایش تخلیه شوند. برای همین دو ساعت
فردا می خواهیم برویم سیزده بدر؟
خبرنگار شبکه خبر : شهر پلدختر دچار ابگرفتگی شدید شده و مردم به کمک نیازمندند .
فردا می خواهیم برویم سیزده
خبر نگار شبکه خبر : هموطنان عزیز شدت ابگرفتگی به حدی است که مردم خانه خود را رها کرده و به مناطق بلند تر رفته اند
فردا می خواهیم برویم
خبرنگار شبکه خبر : بعضی از هموطنانمان در سیلاب گرفتار شده اندو به بالا پشت بام ها رفته اند.
فردا می خواهیم
خبر نگار شبکه خبر : جناب استاندار با توجه به اخباری که رسیده است که
وقتی گرفتار احساسات وسواسی و افکار کهنه می شوی، ذهنت آشفته می شود و هیچ تصویر روشنی از واقعیت نمی بینی. منظورم از افکار کهنه و احساسات وسواسی چیست؟ احساسات وسواسی همان استرس همیشگی ات است، یا احساس درماندگی و سرخوردگی، تنفر و تمام احساسات منفی که ذهنت را آشفته و بدنت را بیمار می کند.
موضوع جدی است
در اینجا از قانون جذب حرف نمیزنم، از رسیدن به امیال و آرزو های کودکانه ات حرف نمیزنم، موضوع سلامت عقل و روانت است. کسی که به خواب می رود معمولا اطل
1. خود را مدیون اسلام و انقلاب می داند.2. مومن به انقلاب و مبانی آن است.3. به آینده انقلاب و نظام اسلامی امیدوار است.4. دوستدار انقلاب و نظام اسلامی است.5. معتقد به آرمانهای انقلاب است.6. مبانی جمهوری اسلامی را می داند .7. خودش را برای همه میدان های مورد نیاز انقلاب (سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ونظامی) اماده می کند .8. پیشتاز حرکتهای انقلابی است.9. در راه تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی ثابت قدم است.10. در صف اول دفاع از آرمانها و ارزشهای انقلابی حضور دارد.11. را
من چه گویم از دل زارم که بیمارم هنوزشب شده مهتاب در خواب است وبیدارم هنوزغرق نور وشادمانی آسمان تار شبلیک تاریک است و طوفانی دل زارم هنوزماه خندان کهکشان ها نور بارانغم نهان در دل که از عشقش گرفتارم هنوزمثل مجنون غرق افسون آسمان شاداب و گلگوناشک بارم روز و شب می باشد این کارم هنوز
بسمک یا عالم السّرّ و الخفیّات
***********************
سیدنا الأستاد حضرت علامه جوادی آملی روحی فداه، در شرح مقدمه ی فصوص قیصری فرمودند:
در آیه ی مبارکه ی { عالم الغیب و الشّهادة }، این حتماً غیب نسبی است. چون علم، بما أنّه علم، ب غیب تعلق نمی گیرد. چون علم یعنی شهود. این اصلاً فرض ندارد ک علم بما أنّه علم، ب چیزی ک بما أنّه غیب است، تعلق بگیرد.
{ عالم الغیب و الشّهادة }، یعنی آنچه ک ب لحاظ شما غیب است و شما از آن غایبید، پیش خدای سبحان مشهود است؛ وگرنه این
خیبر صہیون تحقیقاتی ویب گاہ کے مطابق، اسرائیلی اخبار نے یہ دعویٰ کیا ہے کہ اسرائیل کا یمن کی جنگ میں کوئی کردار نہیں اور وہ صرف علاقے کے حالات کا جائزہ لینے پر اکتفا کرتا ہے۔اسرائیل اخبار نے یہ دعویٰ ایسے حال میں کیا ہے کہ ’’باحث‘‘ تحقیقاتی سنٹر نے یمن پر سعودیہ کی سرکردگی میں جاری یلغار میں صہیونی ریاست کے کردار کو مختلف دستاویزات اور قرآئن کے ذریعے ثابت کیا ہے۔اس مقالے میں تحریر کیا گیا ہے کہ یمن کی جنگ میں صہیونی ریاست کا کردار امکانات
منگم؛ درست شبیه کسی که از یک رویای طولانیِ دلچسب، چشم باز کرده و نه میداند کجاست و نه میداند چند وقت در خواب بوده؛ تنم را در ناکجاآباد بیداری مییابم اما سرم هنوز در رویا میچرخد و دلم میخواهد باز به آغوش آن رویای نیمهکاره برگردم. چشمانم را محکم میبندم، غلتی میزنم، سعی میکنم همه چیز را در خیالم بازسازی کنم، اما ... بیداری محکم توی صورتم میخورد. باز تلاش میکنم، اما هر بار، با هر تلاش، رویا محوتر میشود و بیداری سنگینتر. ِعا
من هنوز جزو اون دسته از بچه هاییم که اتیش و کبریت و گاز و اشپزی واسشون خطرناکه!
یه بار نشد آشپزی کنم نسوزونم خودمو ..
مثل همین الان ،یه میرزا قاسمی اومدم هم بزنم یهو نمیدونم چطور شد که غذا از قابلمه پرید بالا و زااااارت افتاد رو انگشت من
واقعا نمیفهمم مشکل از منه یا غذا ها
یه نیمرو میپزم از چند ناحیه جراحت و صدمه میبینم
گرفتاری شدما ....
ابن سنان گوید بجصرت صادق ع عرصکردم مردیست عاقل که گرفتار وسواس در وصو و نماز میباشد فرمود چه عقلی که فرمانبری شیطان میکند گفتم چگونه فرمان شیطان میکند میبرد فرمود از او بپرس وسوسه ایکه باو دست میدهد از چیست قطعا بتو خواهدگفت از عمل شیطانست
هو
اگر احیانا صاحب کمالی از این علوم غریبه داند ، بدان التفات ننماید و اگر به ظهور آورد ، بگوید که این چیز از علوم غریبه است نه کرامت تا سبب هدایت خلق الله باشد نه سبب ضلالت. و اگر نعوذبالله من ذلک ، کسی از علوم غریبه چیزی داند ، در لباس کرامت ظاهر کند ملبّس [فریب کار و مکار] باشد و ملبّس از جنود ابلیس است. شنوده باشی که بعضی از هنود [هندی ها] در هوا می پرند بلی این معنی ، ممکن است از غیر طایفهٔ اهل الله ، بدان سبب که حالا در این زمان ، بسیار جوکیان
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
علامه حسن زاده آملی: حضرت امام صادق علیه السلام فرموده است: «هر چه که تو را از خدایت باز مى دارد، بت توست! این جان عرشی را، این سیمرغ ملکوتی را، پایبند یک مشت هواهای نفسانی نکن. از این گونه تعلقات آزادش بگذار تا بسوى اسماء و صفات الهی، و به جانب مدارج و معارج قرآنی ارتقاء بنماید. او را گرفتار قفسهای هوسهای نفسانی مکن تا به کمال مطلوب خود برسد.
خواب دیدن اینکه مرتکب زنا شده اید یا یک امر به معروف دارید ، دلالت بر خواسته ها و خواسته های جنسی شما دارد که آرزوی ابراز آن را دارید. از طرف دیگر ، این نشان دهنده خیانت به ناخودآگاه شما است. ممکن است خود را در شرایطی گرفتار کنید که به نفع شما نباشد ، حتی ممکن است غیرقانونی باشد.
ادامه مطلب
الان که می بینم سعید با چه نگرانی کنارم هست و ازمن مراقب میکنه؛ سعید پرمشغله ی گرفتار، فکر میکنم خدا اگر بخواد وعده ی فریبنده بده رود عسل و حوری فریب اغواکننده ای نیست. بهشت جایی هست که شما رو دوست دارن و به شما بها میدن. جایی که شما در اولویت هستید و آدمها آغوششون و حضورشون امن ترین پناهگاه جهان هست. بهشت خونواده ست.
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
کوتوال
ریشیها (عالمان هندو) و جانسپاران (مریدان) از آن سخن میگویند:اما هیچ کس راز "کلمه" را نمیداند.صاحبخانه وقتی کلمه را میشنود خانهاش را ترک میگوید،زاهد هنگامیکه آن را میشنود به عشق بازمیگردد،"هر شش فلسفه" به تفصیل آن را شرح داده،"روح کنارهگرفته" آن را خاطرنشان ساخته،اساس جهان از آن "کلمه" سرچشمه گرفته،آن "کلمه" آشکارساز هر چیزی است.کبیر میگوید:"اما چه کسی میداند که 'کلمه' از کجا میآید؟"
کبیر
نقاشی: فراخواندن اسرارآمیز از رنه ماگ
درباره این سایت